هلیاهلیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

خورشید من

tiny show

پنج شنبه شب به اتفاق هلیا رفتیم زبانسرا تاینی شو بچه ها داخل بودند و  مادرها از طریق تلویزیون بچه ها رو میدیدند این لحظه یاد سونو حاملگی افتادم که هلیا رو از طریق تلویزیون میدیدم وچقدر بی تابش میشدم چشماش همینطور گرد و باز بود و دستاش همش توی دهنش بود موضوع نمایش  CLOTHES بود و تمام دیالوگها به انگلیسی البته وسط نمایش رقص نور گذاشتند و از طریق تلویزیون دیدم هلیا گریه می کنه و اجازه دادند که برم داخل و توونستم این عکسها رو بگیرم  هلیا درجواب الاغه که پرسید WHAT IS YOUR NAME؟ گفت  MY NAME IS HELYA و موقع خداحافظی بهشون گفت HAVE A GOOD TIME خوشحال شدم...
31 خرداد 1393

آموزش نت بلز 2

..... لو لا از سل طان جنگل تعریف می کنه که چه حیوون بزرگیه . لولا لواشک فا فا می خورد لواشکش به رنگ نارنجی بود . لو لا دهنش رو با لباسش پاک کرد می می لو لا پیدا شد هلیا گفت لو لا می می رو هیچکس نباید ببینه . عمو ر حمان گفته این کار خوبی نیست و هلیا از دو پایین اومد ... ...
31 خرداد 1393

آموزش نت بلز از طریق قصه گویی

هلیا سوار دو بالا . مامان روی دو پایین تابش میده . هلیا گرسنه اش میشه یه سی ب ترش مامان بهش میده . بعد لو لا (کتاب چارلی و لولا) میاد پارک .... ادامه دارد   پانوشت - کتاب آواورزی به آموزش نت کمک مضاعفی می کند. ...
27 خرداد 1393

پلاژ

جمعه عصر با دخترم رفتیم پلاژ  واقعا خوش گذشت اولین شنای من و هلیا ... خیلی بازی کردیم حلقه های موی فر هلیا روی موجها خنده هاش شنای قورباغه مختص به هلیا غلت زدنها آب بازیها همه و همه خیلی باحال بود دلتنگی عصرهای جمعه رو با برنامه پلاژ فراموش می کنیم ...
26 خرداد 1393

زنگ بازی

امروز آموزش بلز به روش بازی به برنامه روزانه ما اضافه شد ابتدا مدادرنگی ها رو به ترتیب رنگهای بلز گذاشتم و با هلیا از رنگ آبی شروع کردیم و رنگ بعدی رو با اون یکی دست برمی داشتیم به همین منوال تا آخرین مداد رنگی و دوباره تکرار و تکرار تا بین دستها و چشمها هماهنگی بوجود بیاد . خیلی کارسخت و درعین حال لذت بخشی برای بچه هاست بعد از ناهار برای روان شدن دست هلیا چند تا لیوان کنار هم گذاشتیم اول با دست راست لیوان بعدی با دست چپ به همین منوال ..... و این هم خورشید زیبای من ... که چشمانش همیشه می درخشد امروز بدلیل تمرین غیر مستقیم کار با بلز در برنامه نبود اما شب بنا بر خواسته هلیا بلز زد به همان منوال ب...
20 خرداد 1393

کلاس بلز

اولین جلسه بلز هلیا آموزش به صورت بازی بود اولین درس چگونگی گرفتن و زدن مضراب بود دستها باید به حالت پروانه میشد البته برای پسرها به حالت موتور سواری موقع شام با هلیا دستهامون به حالت پروانه و بعد یک ضربه قاشق و یک ضربه چنگال (ابتکار من و هلیا) خوشحالم که خانم مساعد با شیوه جدیدش استادهلیاست . ...
19 خرداد 1393

....

کــــاش جایــــی برویــــم …! تابلویــــی داشـتــــه باشـــــد .. کــــه رویــــش خـــــدا نـوشتــــه باشـــد : پــــــایــــــان تمــــــــام دلتنگـــی هــــــا …………!
17 خرداد 1393

بازی فواره ای

ﻧﻤﯿﺩﺍﻧم ﭼﺸﻤﺎﻧت ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼه ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﻭقتی ﮐه ﻧﮕﺎﻫم … ﻣﯿﮑﻨی ﭼﻨﺎن ﺩﻟم ﺍﺯ ﺷﯿﻄﻨت ﻧﮕﺎﻫت … ﻣﯿﻠﺮﺯﺩ ﮐه ﺣس ﻣﯿﮑﻨم ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎست … ﻓﺪﺍ ﺷﺪن ﺑﺮﺍی ﭼﺸﻤﻬﺎیی که … تمام دنیاست … دویدن زیر فواره پارکها بازی همیشگی من و هلیا در فصل تابستان ...
7 خرداد 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خورشید من می باشد